باران
باران باران که بارید با دو سمت حیاط رفتم زیر باران ایستادم شروع کردم چرخیدن حست کردم ایندفعه خیالت سمت من آمده بود نگاهت کردم
باران باران که بارید با دو سمت حیاط رفتم زیر باران ایستادم شروع کردم چرخیدن حست کردم ایندفعه خیالت سمت من آمده بود نگاهت کردم
بادبادکباز نوشته خالد حسینی مترجم فریبا فیروزنژاد داستان زندگی امیر است. امیر یک نویسندهی افغانی ساکن کالیفرنیا است. یک روز دوست پدرش با او
چگونه شاد باشیم؟ راههای زیادی برای شاد بودن وجود دارد. لبخند بزنید لبخند زدن باعث ترشح دوپامین میشود و باعث شادی میشود. ورزش کنید ورزش
آسمان همان فضای بیانتها و آبی و پهناوری که بالای سر ماست. همان که پر از ابر است. همانی که باران از آن میبارد.
شادی چیست؟ آیا تا به حال به مفهوم شادی فکر کردهاید؟ شادی چیست؟ چه چیزی را شادی میگوییم؟ چه اتفاق یا حسی دارید که میفهمید
شادی چیست؟ شادی همان احساس شعفی است که در وجودت حس میکنی. همان حس عشق و لذت و خوشبختی است. شادی حس رضایت از زندگیست.
با درد قلبم نگاهم را بهش دوختم. چرا اینقدر وحشتناک درد میکرد. وارد سینهام شدم که دیدم قلبم را دستش گرفته و دارد گاز
ذهنم داشت پر میگرفت با رویایت جلویش را گرفتم بالهایش را قیچی کردم تا به سمت تو پرواز نکند هوایی که میشود خیالم، میخواهد
یاد یکی از تمرینهامون که با فرشته و محبوبه انجام دادیم افتادم. اگه از آسمان قورباغه ببارد چه میشود؟ اگر از آسمون قورباغه بباره.
من شبیه مداد رنگیام. مداد رنگیای که هر روز یک رنگش را نشان میدهد. بعضی روزها زردم درست مثل زرد پر انرژی. بعضی روزها