دعوا بر سر یک کلمه
بخش دو

آنها می‌گویند نقاشی فقط وقتی نقاشی‌ است که پشت آن اندیشه، فکر، خلاقیت و نوآوری باشد. می‌گویند کسی که رئال کار می‌کند، نقاش نیست. چیزی هم که کشیده، نقاشی نیست. اما اینکه اگر آن اثر نقاشی نیست، پس دقیقن چیست… فقط خودشان می‌دانند و خودشان.

چیزی که آنها از آن حرف می‌زنند، هنر است. اما تعریف هنر را با تعریف نقاشی اشتباه گرفته‌اند. چرا؟ چون از همان اول برای ما، نقاشی و هنر یکی بود. حتا توی مدرسه، اسم زنگ نقاشی، «زنگ هنر» بود.

شاید دعواها از همین‌جا شروع شده؛ از این‌که فکر کردیم هر چیزی که نقاشی است، حتمن هنر هم هست. اما واقعیت این است که این دو تا تعریفِ جدا دارند.

«هنر» یعنی: اثری که احساس یا مفهومی را منتقل می‌کند، با خلاقیت همراه است و روی مخاطب اثر می‌گذارد.

«نقاشی» یعنی: فرایند ایجاد نقش با رنگ روی سطحی مثل بوم یا کاغذ.

با این تعریف، هر چیزی که با خط و رنگ روی کاغذ کشیده شود، چه رئال باشد، چه ذهنی، می‌شود نقاشی. اما نه لزومن هنر.

و دقیقن مشکل از همین کلمات شروع شد. از تفاوت «پینت» و «آرت» در زبان انگلیسی.

در آن‌ سر دنیا، painting یعنی کشیدن، مهم نیست ذهنی باشد یا عین واقعیت. اما art یعنی خلاقیت، مفهوم، تخیل.

برای همین آن‌ها می‌گویند یک اثر رئال «پینتینگ» است، نه «آرت». یعنی نقاشی هست، ولی شاید هنر نه.

اما اینجا، چون ما معنی هنر و نقاشی را یکی می‌دانیم، به رئال حتا نقاشی هم نمی‌خاهند بگویند. چون فکر می‌کنند چون اندیشه ندارد، پس نقاشی هم نیست. در حالی که هست، نقاشی هست، فقط شاید هنر نباشد.

پس خلاصه‌اش این می‌شود:
ای آنهایی که می‌گویید نقاشی رئال نقاشی نیست، لطفن کمی تحقیق کنید تا ببینید تعریف واقعی نقاشی یعنی چی.
بیایید هنر را با نقاشی اشتباه نگیرید و الکی به همدیگر نپرید و خون و خونریزی و اعصاب خوردی راه نیندازید.

نقاشی، نقاشی‌ست. چه رئال باشد، چه ذهنی، چه مفهومی، همه‌اش نقاشی‌ست. فقط هنر نیست. همین.

در آخر هر کاری که صبر و عشق و تلاش بخاهد ارزشمند است، حالا می‌خاهد هنر باشد یا نباشد، نقاشی که هست.(استیکر چشمک)

ندا احمدی :):

پ.ن: با تشکر از الهه‌مون که درباره‌ی تاریخچه‌ی این دعوا و دلیل این اختلاف گفت.

چیزی که قبلن نوشتم حس کردم خیلی گاردگیری بود اما فقط سوال‌هایم را پرسیده بودم. برای همین پارت دو برایش نوشتم و اینبار سعی کردم بدون هیچ گاردی باشد.