نوشتنِ زندگی بخش

 

می‌گوید:
«-می‌دونستی ما خیلی نوشتن رو دوست داریم؟ خودمو با اطرافیانم مقایسه می‌کنم اونا مثل من هنری رو دوست نداشتن و ادامه ندادن. حس می‌کنم نوشتن به زندگیم معنا داده، هرچه قدرم دست و پا شکسته باشم. قبلش خیلی فکر می‌کردم. خیلی زیاد. غصه‌هامو نمی‌تونستم هضم کنم الان می‌تونم حالمو بهتر کنم همین باعث شد ادامه بدم. می‌دونی شاید هیچ‌وقت نویسنده‌ی فلانی نشیم. ولی آدم بهتری می‌شیم. می‌تونیم بسازیم خودمونو. می‌تونیم زندگی بهتری داشته باشیم.»

نوشتن همین است. برای همه آن‌هایی که می‌نویسند همین است؛ زندگی بخش.
با نوشتن راحت‌تر می‌شود زندگی کرد. زندگی قابل تحمل‌تر می‌شود.
روزهای قبل از نوشتنم را یادم نمی‌آید.
چطور خودم را آرام می‌کردم؟
وقتی ناراحت بودم، خوشحال بودم، افسرده و خسته و پر انرژی بودم، چطور احساساتم را بیان می‌کردم؟

چطور می‌توانستم بدون نوشتن زندگی کنم؟

 

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط