یاد یکی از تمرینهامون که با فرشته و محبوبه انجام دادیم افتادم.
اگه از آسمان قورباغه ببارد چه میشود؟
اگر از آسمون قورباغه بباره.
خوب ما یه دریای قورباغه خواهیم داشت.
کل خونه، کوچه، خیابون، محلکار ، فروشگاه، بیمارستان، همهجا میشه قورباغه.
و صدای قورقور میشه صدای پسزمینهی زندگیمون.
دیگه صبحها نیاز به کوککردن گوشی نداری چون قورباغهها با صداشون بیدارت میکنن.
فکر کن از خواب که بلند میشی میبینی کلی قورباغه روتن.
از اتاق میری بیرون چندتایی زیر پات میان.
در یخچال و باز کنی یکیش مستقیم میپره تو صورتت و بهت صبح بخیر میگه.
در حال صبحونه خوردن میبینی اونا هم باهات شریک شدن و دارن با تو صبحونه میخورن.
وقتی دوش میگیری هم با تو دوش میگیرن.
تو کوچه همراهیت میکنن و با تو کار میکنن.
حتی میتونن تو پکهای اتاق عمل هم برن و یه قورباغهی استریل شده بره تو اتاق عمل کنار دکتر. تازه شاید تو عمل به دکتر هم کمک کنه.
اگر از آسمون قورباغه بباره دیگه هیچ حشرهای وجود نداره چون همشون میرن تو شکم قورباغهها.
از آسمون قورباغه بیاد همهجا سبز و قهوهای میشه. میری پارک قورباغهاس. میخوای به آب نگاه کنی فقط قورباغه در حال شنا میبینی.
ولی شنای قورباغهات خوب میشه اینقدر که میبینیشون.
البته که باید تو استخر کنار همونا شنای قورباغه بری. ولی فکر کنم اونجا دیگه از هر چی شنای قورباغهاس حالت بهم بخوره.
اصلن از هر چی با ق شروع میشه.
مثلن میری رستوران برات سوپ قورباغه و خورشت قورباغه و قورباغه کبابی میارن. بعد مجبوری همونها رو کنار قورباغههایی که با نفرت و وحشت بهت زل زدن بخوری.
خلاصه اگه از آسمون قورباغه بیاد به نظرم بهتره تو هم همون لحظه محو بشی بری آسمون چون تحمل این زندگی واقعا سخت میشه.
ندا احمدی :):
آخرین نظرات: